سرد در سرد(سردرد)

ساخت وبلاگ
اجتماعیست در سرم اما تک و تنها نشسته ام کنجیواژه میبافم از تو اما نهتوی این واژه ها نمیگنجی....ابر تو شهر تو باران توخانه تو،کوچه تو،خیابان توعیدِ سردِ مچاله زیر پتوسرفهتبدست های لرزانتومن.. نوشته شده در پنجشنبه سی ام فروردین ۱۳۹۷ساعت 2:30 توسط حامد جهانی| سرد در سرد(سردرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 25 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1400 ساعت: 19:01

شده با آینه غریبه شویگم کنی هر چ بود و هستت رااشتباهی گرفته ای جای ِجاسیگاری تپشت دستت را...؟شده شبها در اوج تاریکی دورها را همش مرور کنی؟گیجبین گذشته و فردادائم از حال ِ خود عبور کنی؟هر چ امّید و آرزو دارممیسپارم ب دودهای غلیظمیسپارم ب ابرهای سیاهمیسپارم ب آذرت پاییز!بیست سرباز منکفن بر تندود خواهند شد بدون صداگرم خواهند کردبی منتریه های صبور و سرد مرا.... نوشته شده در یکشنبه یازدهم آذر ۱۳۹۷ساعت 11:2 توسط حامد جهانی| سرد در سرد(سردرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 35 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1400 ساعت: 19:01

مهر عاریه ای تموم آدما و محبتای دریغ دار و مرزدارشون اگه انقضا داشت و طعنه شد و درد اگه ساخت وقرص و دوا و درمون اگه خواست و شد مایه بی خوابی ها و بیماری تو تنها پرستاری بودی ک شب بیداری کشیدی پای من....زخم زبونای دنیای دون و اوضاع بغرنج قلب نامیزونتب اگه ساخت تو پاشویه کردی ....تو بی دریغ بخشیدی و مرهم شدی واسه زخمایی ک کار دنیای هزار رنگ بودتو از خودت کم کردی .....کی سوخت جز تو پای روزهای عینهو شب ِ تار ......کی رنگ خزون شد وقتی سستی قدمامو دید کی با قامت خمیده نقش سرو رو بازی کرد که انگار کنم هنوز زندم و انکار کنم پژمردگی روو صبر کنم با سست ترین ریشه هاب سحر برسونم تلخ ترین شب ها رو....رسول وقت خدا تویی مادر.... نوشته شده در سه شنبه هفتم اسفند ۱۳۹۷ساعت 2:3 توسط حامد جهانی| سرد در سرد(سردرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 34 تاريخ : شنبه 16 بهمن 1400 ساعت: 19:01

با شعر و جنون و شب گلاویز شدم
از خاطره های خسته لبریز شدم
هِی وعده نده بهار خواهد آمد!
من، شاعرِ بغض هایِ پاییز شدم


تاريخ : سه شنبه چهارم مهر ۱۳۹۶ | 0:54 | نویسنده : حامد جهانی |

سرد در سرد(سردرد)...
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : زردنامه, نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 46 تاريخ : جمعه 14 مهر 1396 ساعت: 0:25

آخ
باران ِ مهر،
"تنهاکُش"...
صاحب قطره های جادویی
چه شده دست برنمی داری
کوچه را با شتاب میشویی...

 چه شده
دست برنمی داری
-از سر ِ این جنون سرگردان
نکند هم محلّه ای شده ایم؟
نکند ماندنی شدی باران....

این چنین ک تو شُرشُرت برپاست
-عَن قریب این محله  یک دریاست
-ک پُر است از ستاره و ماهی
-ساحلش هم حیاط خانه ماست

قایقی ساخت باید از شعر و
-زد ب کوچه شبانه و شد دور
شاید اینبار بود مروارید
در صدف های دل سپرده ب تور....


سرد در سرد(سردرد)...
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 55 تاريخ : جمعه 14 مهر 1396 ساعت: 0:25


شعر زبان ناگفته های من بود......
نام این جنگل تراج است...موطن من و بزرگانم...
روح من متعلق به این جنگلست و از جنس مه ..همدم برگ و باران ونسیم...
من دومانی از تراجم...

سرد در سرد(سردرد)...
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 204 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 6:26

میوه کال جنون خشک شد اما، نرسیدبوسه ابر به پیشانی صحرا نرسیدقاصدک ها! برسانید ز کودک به خدا:که یتیمت به بلندای تو،بابا نرسیدبنویسید که رودانه به دریا دل زدآخ مرداب،سرانجام، به دریا نرسیدبنویسید ز دیروز که خود را گم کردگشت هر روز پی خویش و به فردا نرسیدگرچه در آینه سیمرغ نشانش دادیدید در آب کلاغست و به عنقا نرسیدسینه اش سرد و،سرش، مجمع آتشکده هاستباغبان!خارک سبز تو به خرما نرسیدآخ که چقدر کودکانه ه سرد در سرد(سردرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 99 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 6:26

گاهی جهان باب دل انسان نمی شود وقتی فقط یک درد او، درمان نمی شود گویند آسان می شود سختی، ولی عجب مشکل حکایتی است که آسان نمی شود فرهاد را رها کنید، ای خلق کور دل کفری چنین زیباتر از ایمان نمی شودچشمانتان را روی نور طور بسته اید زین رو کسی چون موسی عمران نمی شودداش آکل دیوانه! طوطی خسته شد ز تو این شکوه های هر شبت،مرجان نمی شود دیدی؟ بیابان آرزو کردی و شهر س سرد در سرد(سردرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : بیابان, نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 65 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 6:26

چندیست هوس کردم از این شهر، غروبی،یکباره، سراسیمه و آشفته چنان باد،ره توشه ببندمبگریزم و بر هر چه در این عمر گذشته سترندانه بخندمعازم شوم و عکس زمان راه بیفتمبرگردم از این راه پراز عابر و تاریکدر وادی کم عابر دل،پا بگذارمحتی اگر آخر به ته چاه بیفتم...چندیست که با خویش قسم خورده ام آخر-با نقد بدست آمده از هجرت یک ساز،که حسرت دستان مرا داشت زمانی-پرداخت کنم پول بلیطی و بکوچمبه مقصد بی آدرس و رد ون سرد در سرد(سردرد)...ادامه مطلب
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : سلاااااااامخداحافظ, نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 80 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 6:26

جیبمان خالی
دلمان رنجور زخم های کهنه و نو
عشق را در پس کوچه های شهر گم کرده و به تاراج رفته ایم...
کاش لااقل درب کلبه قدیمی تو این روزها باز بود
و میشد آمد...
آمد و روبرویت نشست که
یک چای بریزی
با چشمهای بی نظیرت باز بخندی
کمی قربان صدقه زیبایی نداشته مان بروی
که بدانیم هستیم
که بدانیم هستی
که بدانیم خدا هست....
کجایی مادربزرگ....؟


تاريخ : جمعه بیستم مرداد ۱۳۹۶ | 2:48 | نویسنده : حامد جهانی |

سرد در سرد(سردرد)...
ما را در سایت سرد در سرد(سردرد) دنبال می کنید

برچسب : کجایی, نویسنده : doomaniaztaraj بازدید : 74 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 6:26